در این مطلب چند ضرب المثل پر کاربرد فارسی به همراه معنی آنها را برای شما بازگو می کنیم ، با ما همراه باشید ضرب المثل های فارسی – ۵ :
«اگر بیل زنی ، باغچه خودت را بیل بزن» :
مردی داشت باغچه خانهاش را بیل میزد تا برای کاشتن گل و کمک به بارآوری درختان کمک کند . همسایهاش از راه رسید و شروع کرد به ایراد و دستور دادن ، پشت سر هم گفت اینجا را هم بیل بزن ، عمیقتر بیل بزن، خاک را خوب زیر و رو کن و… مرد به یکباره عصبانی شد و به او گفت : تو اگر بیل زنی برو باغچه خودت را بیل بزن …»
یعنی نگاه به باغچه خودت بیانداز و به کار من کاری نداشته باش
این ضرب المثل زمانی به کار میرود که بخواهند به یک نفر بگویند: سرت به کار خودت باشد و در کار من دخالت نکن یا آن که بگویند تو که در مشکلات خودت ماندهای لازم نیست برای مشکلات من راه حل بدهی.
« چشمهایش آلبالو گیلاس میچیند» :
معمولا” در یک باغ درختان آلبالو و گیلاس بسیار نزدیک به هم هستند ، کسی که دارد محصول را میچیند باید حواسش باشد که این دو را اشتباه نگیرد و در جعبههای مجزا نریزد…البته این کار خیلی هم سخت نیست چرا که گیلاس درشت تر است و آلبالو ریزتر و کسی باید خیلی حواسش پرت باشد که این را اشتباه کند.
ضرب المثل چشمهایش آلبالو گیلاس میچیند کنایه از خود بی خود بودن یا حواس پرتی نظاره و قضاوت کردن، عوضی دیدن و اظهار نظر بی جا کردن و اشیا را به جای خود ندیدن و بی اراده بودن است
خلاصه این که اگر کسی در دیدن چیزی اشتباه کرد به کنایه به او میگویند که چشمهایش آلبالوگیلاس میچیند
«کباب پخته نگردد، مگر به گردیدن» :
تقریبا” هیچ کجای دنیا نیست که کباب نداشته باشد، هر کجا که گوشتی باشد و آتشی ، کباب شکل میگیرد اما در زمینه کباب یکی از متخصصترین مردمان جهان ایرانی هستند
کبابهای خاص ایرانیها از کوبیده و برگ گرفته تا چنجه و جوجه شهرت و محبوبیتی جهانی دارند.
ایرانیها رازهای زیادی در پختن انواع کباب دارند ، از به عمل آوردن کباب گرفته تا خواباندن آن در پیاز و سایر افزودنیهای مچاز
اما پختن کباب هم رازهای خاص خودش را دارد تا نه کباب خام بماند و نه بسوزد و به اصطاح مغز پخت شود
یکی از این رازها گذاشتن کباب روی آتش ملایم و مدام چرخاندن آن است تا دو طرف آن در معرض آتش قرار بگیرد
از همین کار برای ساختن یک ضرب المثل استفاده شده است.
این ضرب المثل میگوید سفر و گردش در جهان است که باعث میشود که یک نفر خام و بی تجربه ، به تجربه و پختگی برسد
شما را یاد یک ضرب المثل دیگر نمیاندازد؟بله ! بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…
«خاکش دامن گیره» :
خاک دامن گیر اصطلاحی است که بیشتر در موقعیت فراغ و دوری به کار میرود هم برای کسی که از وطنش دور مانده باشد و هم برای کسی که آن که دوست میدارد در جایی سکونت کرده و بر نمیگردد
این اصطلاح ریشه ساده دارد، خیابانهای آسفالت شده امروز را در نظر نگیرید، در روزگاری که همه خیابانها و کوچه خاکی بود، کسی به خانه یا شهر خود برنمیگشت به زبان استعاره ، خاک به دامن او یا لباس او میچسبید و نمیگذاشت حرکت کند
این اصطلاح از قدیم در شعر فارسی هم دیده میشده به عنوان مثال
فتادهام بطلسم کشاکش تقدیر
نه گرد خانه بدوشم نه خاک دامنگیر
“خاقانی”
با خرابیهای ظاهر دلنشین افتادهام
سیل نتواند گذشت از خاک دامنگیر من
“صائب”
البته این اصطلاح برای شهرهای تهران و ری هم به طور اختصاصی کاربرد داشته ؛ تهران خاکش دامن گیر است ، ری خاکش دامن گیره
«گره بر آب زدن» :
مگر میشود آب را گره زد؟ به طور طبیعی خیر اگر کسی بتواند یا ادعا کند که میتواند آب را گره بزند ، حتما” مکر و افسونی به کار بسته است یا جادو کرده است در واقع به زبان امروزی یک مدل شعبده بازی کرده که ما باور کنیم که میتواند آب را گره بزند
اصصلاح آب را گره زدن در معنای افسونکاری کردن و حیلهگری سابقه طولانی دارد و میتواند آن را در این شعر مولانا هم دید
دم سخت گرم دارد که بجادوئی و افسون
بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را
“مولانا”
«آخرین تیر ترکش» :
ترکش به معنای تیردان است ، وسیلهای که یک تیرانداز تیرهایش را در آن نگه میدارد. تیراندازی را در نظر بگیرید که در میدان جنگ همه تیرهایش را انداخته یا شلیک کرده است و تنها یک تیر برای مقابله با دشمن برایش مانده است.
او باید این تیر را با دقت و تدبیر بیشتر خرج کند و با هدف گیری دقیقتر پرتاب کند چون دیگر چیزی برای دفاع ندارد.
این ضرب المثل زمانی به کار میرود که بخواهند بگویند تنها یک فرصت برای تغییر وضع موجود وجود دارد و از این فرصت باید نهایت استفاده را برد.
«دیدن گرگ مبارک است، ندیدنش مبارکتر» :
در فرهنگ عامه ایرانی دیدن گرگ باعث افزایش روزی میشود و به اصطلاح گرگ دیدن خوش روزی است.
شاید دلیل این باور آن است که معمولا” گرگ در جایی زندگی میکند که بتواند شکار به دست آورد و آن را صید کند .
شکار هم در جایی زندگی میکند که خاک حاصلخیزی دارد و گیاهان خوبی برای چرا..
اما حتی اگر خوش روزی بودن گرگ را قبول کنیم ، باید این را هم بپذیریم که این روزی به خطر آن نمیارزد و روزی وقتی خطر جان در بین است چه ارزشی دارد.
این ضرب المثل زمانی به کار میرود که بخواهند بگویند که شاید تحقق تصمیمی که داری سود یا منافعی به همراه دارد اما با توجه ضررها و خطرات آن بهتر است آن را انجام ندهی.
«راه باز است و جاده دراز» :
وقتی جاده بسته میشود یا اگر که مسیر آن کوتاه باشد ، مسیر بازگشتن آسانتر است اما وقتی راه دور شد و دو نفر از همدیگر از هم خیلی فاصله گرفتند دیگر بازگشتن به نقطه اولیه دشوار میشود.
برای همین وقتی جاده باز باشد و مسیر طولانی باشد، آن چنان فاصلهای ایجاد میشود که دیگر از کنترل خارج میشود.
این ضرب المثل زمانی به کار میرود که یک نفر قهر میکند یا ناز میکند ، برای همین به او میگویند که راه باز است و جاده دراز یعنی میتوانی بروی وبرای رفتن مسیر هم هموار است ومن مانعی برای این رفتن ایجاد نمیکنم.
«خیلی خوشگل بود، ابله هم در آورد» :
آبله نوعی بیماری است که در قدیم که واکسن آن کشف نشده بود، بسیار شیوع داشت. هنوز هم نوع خفیفی از آن به اسم آبله مرغان را شاهد هستیم
آبله گاهی برای کسانی که مبتلا به آن میشدند ، با چیزی مثل تاول یا جوش همراه بود که وقتی این مساله در صورت پدیدار میشد ، حالت زشتی به بیمار میداد .این جوشها یا تاولها یا جای آنها گاهی تا آخر عمر روی صورت میماند.
در فارسی و آذری از این مساله استفاده کردهاند و چندین چند ضربه المثل ساختهاند با یک مضمون و با اسمهای متفاوت : مبارک خیلی خوشگل بود، آبله هم در آورد یا عروس خیلی خوشگل بود آبله هم در آورد یا آقا خیلی خوشگل بود آبله هم در آورد ..
منظور همه این ضرب المثلها آن است که در شرایطی که طبیعی نبود و مشکلات زیاد است ، مشکل بزرگ تازهای اضافه شده است.
«مایه کاری» :
در زبان فارسی اصطلاحات چندی داریم مثل «مایه کاری حساب میکنم » ، «مایه کاری میفروشم» ، «مایه به مایه» …این اصطلاحات از کلمه «مایه » ریشه میگیرد که به معنای ذات و اصل چیزی است .
ما وقتی غذایی درست میکنیم اول اصل آن یعنی مایه آن را فراهم میکنیم.
حالا مایه کاری و مایه به مایه در فرهنگ تجارت عامه به این معناست که یک فروشنده سودی بابت جنسی که دارد برای خودش در نظر نمیگیرد و آن را به همان قیمت خرید ، میفروشد.