همه ما در زندگی خود افرادی داریم که در ما احساس خشم و ناآرامی را بر میانگیزند. با خودمان فکر میکنیم که «چطور به خودشان اجازه چنین رفتارهایی میدهند». فکر میکنیم که «من هرگز نمی توانم اینقدر خودخواه باشم که چنین کارهایی را انجام بدهم».
ما میتوانیم توسط مردم و یا شرایطی که از نظر ما منصفانه نیست تخریب بشویم. با این وجود در چگونگی درک این احساسات منفی دارای حق انتخاب هستیم که آیا اجازه میدهیم ما را بشکنند یا خیر.
شیوههای متفاوتی برای رویارویی با این شرایط وجود دارد. از منظر دیدگاه سنتی بودیستی، بسیاری از «چیزهای واقعی» در اطراف ما، یک رویا ، توهم و یا رویای آموزنده است که همواره به ما این فرصت را میدهد که با هر تعامل یا احساس منفی و ناامید کننده، خود را تغییر و رشد دهیم.
بودیست ها به ما می گویند که سه فاکتور اصلی برای تبدیل احساسات منفی وجود دارد:
شنیدن
اولی شنیدن است؛ شنیدن واقعی؛ نه از آن نوعی که وقتی در حال تماشای تلویزیون و یا انجام چند کارهمزمان با هم هستید میشنوید. شنیدن واقعی زمانی است که کاملا هوشیار هستیم و تمام توجه مان را به مطلب میدهیم .
آن چه که اتفاق میافتد این است که وقتی که به صورت واقعی گوش میدهیم، ممکن است چیزها را به طور متفاوتی از آنچه که قبلا میشنیدیم بشنویم؛ و این امکان وجود دارد که این شنیدار به حکمت و خرد درونی ما تلنگر زده و جوابهایی را پیدا کنیم که هیچگاه تصورش را نمیکردیم.
اندیشیدن
دوم اندیشیدن است. ما در جوامعی زندگی میکنیم که همه چیز فوری و سریع انجام می شود و به نظر میرسد که ژرف اندیشیدن روی چیزی نهایتا بیش از سه یا چهار روز وقت نمیگیرد.
جلب رضایتها و کامیابیهای فوری به ما آموزش داده شده است و دامنه توجه ما به اندازه تبلیغی سی و دو ثانیهای کاهش پیدا کرده است.
با تفکر عمیق و ژرف است که هر آنچه که در شنیدارهایمان میشنویم با خرد درونمان درک کرده و پس از آن، گفتههای دیگران برایمان معنا و مفهوم تازهای پیدا میکنند.
مدیتیشن
سومین فاکتور اصلی مدیتیشن است. «سوگیال رنپوچی»، در متن کلاسیک بودیست خود ، «کتاب تبتی زندگی و مرگ» ، پیشنهاد میکند که گاهی هم با چشمان باز مدیتیشن کنید. مدیتیشن به معنای فرو رفتن در خود و کشیدن حصاری برای دور ماندن از محیط اطراف نیست، بلکه به جای فرار کردن از هرج و مرجهای بیرونی، پیدا کردن راه برای دست یابی به آرامش درونی است. درغیر اینصورت تغییر و تحول ممکن نیست.
مدیتیشن واقعی به نشستن و زمزمه دعاها و وردها نیست. گفته شده است که حقیقت مراقبه لحظاتی بعد از انجام مدیتیشن به درون شما میآید ، زمانیکه شفافیت و وضوح وجود دارد. مراقبه غربال کردن ذهن ماست .
این هم راههایی که بتوانیم قضاوتها و احساسات منفی را رها کنیم. کار راحتی نیست؛ اما اگر سخت کوش و ساعی باشیم میتوانیم نگاهمان را به چیزها عوض کنیم.
دکتر «وین دایر»، جمله معروفی دارد که می گوید : «اگر شما نگاهتان را به چیزها عوض کنید؛ آنها نیز همسو با نگاه شما تغییر خواهند کرد.»
اپک تایمز