مولانا می گوید روزی خدمت حضرت شمس الدین تبریزی قدس الله سرّه بودم و ایشان حکایت می کردند که قافله ای بزرگ در صحرایی بی آب و علف در حرکت بود، هیچ آبی برای آشامیدن نداشتند و هیچ آبادی هم در اطراف دیده نمی شد.
ادامه مطلب...Tag Archives: داستان مولوی
داستان های مثنوی فرار حضرت عیسی از نادان
حضرت عیسی مسیح(ع) هراسان در حال دویدن بود، انگار از چیزی فرار میکرد، بین راه فردی جلوی ایشان را میگیرد و میگوید، از برای چه اینچنین میدوی؟ آن هم هراسان و مضطرب؟!
ادامه مطلب...داستانهای مثنوی رومیها و چینی ها
نقاشان چینی با نقاشان رومی در حضور پادشاهی, از هنر و مهارت خود سخن میگفتند و هر گروه ادعا داشتند که در هنر نقاشی بر دیگری برتری دارند. شاه گفت: ما شما را امتحان میکنیم تا ببینیم کدامشان, برتر و هنرمندتر هستید.
ادامه مطلب...