ضرب المثل کلک کسی را کندن ، به معنی دفع و رفع مزاحمت کردن است و در گذشته به علت بی نظمی و نابسامانی کشور و عدم وجود امنیت بیشتر مورد استعمال داشت و به همین جهت در اصطلاحات عامیانه به صورت ضرب المثل درآمده است .
ادامه مطلب...Tag Archives: ضرب المثل های فارسی
قصه حسین کرد شبستری تعریف کردن
قصه حسین کرد شبستری تعریف کردن کنایه از زیاده گویی و بیهوده گویی است و زمانی بکار می رود که کسی بخواهد مطلبی را بیخودی طولانی کند.
ادامه مطلب...داستان حساب به دینار بخشش به خروار
️روزی دو بازرگان به حساب معامله هایشان می رسیدند. در پایان، یکی از آن دو به دیگری گفت: «طبق حسابی که کردیم من یک دینار به تو بدهکار هستم.»
ادامه مطلب...ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی
شاید ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی را شنیده باشید. در جریان نبرد نادر شاه با عثمانی ها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب می شود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین میگذارد.
ادامه مطلب...ضرب المثل شتر را به نمد داغ می کنند
ضرب المثل شتر را به نمد داغ میکنند را در بیان سرانجام انسان مکار و فریبکار به کار میرود و نشان می دهد نیرنگ و فریب، سرانجامی جز شکست ندارد.
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل مگرسر آورده ای؟
در زمان جنگهای روس و ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار که شکست لشکر ایران نزدیک شد یکی از دراویش بنام "حاج میرزا محمد اخباری" نزد شاه رفت و متعهد شد که تا چهل روز سر سردار روسی بنام "اشپختر"را تحویل دهد
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل خداوند شری بدهد که خیر ما در آن باشد
روزگاری، مردی پرهیزگاری در شهری زندگی می کرد. شبی از شب ها مرد برای سر زدن به حیواناتشان به سوی طویله رفت و دید که گاوش مرده است.
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی ، در کمینگاهی به سر می بردند و سر راه غافله ها را گرفته و به قتل و غارت می پرداختند و موجب ناامنی شده بودند.فرماندهان اندیشمند کشور ، برای مشورت به گرد هم نشستند و درباره دستیابی بر آن دزدان گردنه به مشورت پرداختند سرانجام عده ای از سربازان ورزیده به کمینگاه دزدان یورش برده و بر آنان چیره شدند
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل یک فوت و یک صبر
در گذشته مردی تهی دست با خانواده اش زندگی می کرد. مرد آن قدر فقیر بود که به جز نان و مقداری ماست غذای دیگری نداشتند حتی گاهی همان را هم نداشتند و شب ها با شکم گرسنه می خوابیدند. آن ها این گونه روزگار می گذراندند تا اینکه یک روز پسر مرد تهی دست بیمار شد.
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل ﺩﻭ ﺯﺍﺭﻳﺶ ﻛﺞ ﺍﺳﺖ
ﺳﻲﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻛﻪ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﮔﺴﺘﺮﺩﮔﻲ ﻭ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺍﻣﺮﻭﺯﻱ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ (ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ) ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ، ﺳﻜّﻪﻫﺎﻱ ﺩﻭ ﺭﻳﺎﻟﻲ، ﭘﻨﺞﺭﻳﺎﻟﻲ،ﺩﻩ ﺭﻳﺎﻟﻲ ﻭ .. ﺩﺭ ﻗﻠﻚ ﺗﻠﻔﻦ ﻣﻲﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﮔﻮﺷﻲ ﺑﻮﻕ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺰﻧﺪ ﻭ ﺷﺨﺺ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺷﻤﺎﺭﻩﮔﻴﺮﻱ ﻛﻨﺪ و ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﻪ ﮔﻔﺖﻭﮔﻮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ .
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل فلک همیشه به کام یکی نمی گردد
در گذشته بازرگانی ثروتمند در خانه ای بزرگ زندگی می کرد. روزی از روزها که بازرگان در حیاط خانه اش نشسته بود صدای غلام ویژه ی خود را شنید که با ناله می گفت:« قربان بدبخت شدیم؛ زیرا ساعتی پیش قسمتی در بازار آتش گرفته است و همه ی دکان هایمان سوخته اند».
ادامه مطلب...ریشه ضرب المثل های فارسی
داستان ضرب المثل،کاربرد ضرب المثل ، فلسفه ضرب المثل،ریشه ضرب المثل،ضرب المثل ها,ضرب المثل ایرانی,معنی ضرب المثل،ضرب المثل فارسی،ضرب المثل های قدیمی
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل پدر گدایم را نگو تا پدر شاهت را نگویم
در گذشته مردی پیر به همراه پسر جوانش زندگی می کرد. روزی از روزها پدر بقچه ای کوچک را به دستش گرفت و به سوی زمین کشاورزی اش به راه افتاد.
ادامه مطلب...داستان ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ دست بریده قدر دست بریده را می داند
در گذشته مردی به همراه خانواده اش زندگی می کرد. مرد هر روز به بهانه های مختلف از زیر کار کردن در می رفت و در خانه می ماند و استراحت می کرد. او کارگری ساده بود که در دکان تاجری پادویی می کرد و از این راه پولی به دست می آورد.
ادامه مطلب...داستان ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺍﺯ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺷﯿﺦ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻋﺠﺐ ﭘﻨﺠﻪ ﺭﺍ ﮔﺰ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺟﺐ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﻓﻼﻧﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ . ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ .
ادامه مطلب...