مرد جوان! این سنگ قیمتی که میبینی، گوهر شبچراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ میدرخشد و نور میدهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر میشناسد و قدر گوهر را گوهری میداند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمیدهند و همگان ارزش آن را نمیدانند.
ادامه مطلب...بایگانی برچسب: ضرب المثل های فارسی
ضرب المثل نه آتش زیرش کن نه جاروتوی سرش بزن
مردی از دهکده ای به شهر آمده بود. در بازار از دکه باروت سازی گذشت که شوره میپخت. هر دم آتش زیر دیگ را تیز میکرد و چون دیگ به کف مینشست با جارویی که در دست داشت بر کفها میکوفت تا فرو نشیند.
ادامه مطلب...ضرب المثل هرکه با نوح نشیندچه غم ازطوفانش
ضربالمثل « ضرب المثل هرکه با نوح نشیندچه غم ازطوفانش » به عبارتی اشارتی دارد به اعتماد و ایمنی حاصل از بودن در کنار فرد راهبلد و راهبر خدایی. اینکه در تمامی سختیها و بلاها و مشکلات، روی آوردن به درگاه الهی و مردان خدا درهای بسته را باز میکند و از این طوفان بلاها به راحتی میشود گذشت.
ادامه مطلب...ضرب المثل مثل سگ پشیمان است
روزی روزگاری، سگ تنبل و بیکاری در دهی زندگی میکرد. این سگ بیکار همیشه گرسنه بود و هیچ وقت یک وعدهی سیر غذا نمیخورد، چون باید کسی دلش برای او میسوخت تا تکه گوشتی یا استخوانی برایش بیندازد. یا یکی از زنهای همسایه اضافهی غذای شب گذشته را که میخواست دور بریزد جلو سگ میگذاشت.
ادامه مطلب...ضرب المثل دم روباه از زرنگی در تله است
روزی بود و روزگاری بود، پیرمرد کشاورزی بود که در نزدیکی ده خودش «بنچه»ای داشت و هندوانهاش زیاد بود ولی از یک بابت خیلی ناراحت بود، یک روباه مکار شب که میشد به طرف «بنچه» (جالیز) راه میافتاد
ادامه مطلب...ضرب المثل گربه و موش با هم ساختند، وای به حال بقال
روزی، چند موش که دنبال لانه جدیدی میگشتند، سر از یک دکان بقالی درآوردند. موشها فکر میکردند که گنج پیدا کردهاند. چون هرچه میخواستند می توانستند پیدا کنند و بخورند. آنها یک روز به سراغ گونی گندم میرفتند و روز دیگر گونی گردوها را سوراخ میکردند و فردایش گونی نخود و لوبیا را میجویدند.
ادامه مطلب...ضرب المثل چوب توی آستین کردن
ضرب المثل چوب توی آستین کردن ، هرگاه کسی در مقام معارضه و مبارزه بالاتر و قویتر از خود برآید از باب هشدار و تهدید به او گفته می شود :« با او درنیفت و چوب توی آستینت می کند » یا به شکل دیگر :« طرف قوی است . حریفش نیستی و چوب توی آستینت می کند .»
ادامه مطلب...ضرب المثل یخش نگرفت
در گذشته یکی از کسب های پر درآمد یخ فروشی در فصل تابستان بود، از آنجاییکه هنوز خبری از یخچال ها و کارخانه های یخ سازی مدرن نبود، تنها منبع تهیه یخ مردم در فصل تابستان همین یخ فروش ها بودند.
ادامه مطلب...ضرب المثل یکی به نعل می زند یکی به میخ
ضرب المثل یکی به نعل می زند یکی به میخ یکی به نعل می زند، یکی به میخ ؛ کنایه از افرادی است که در مورد مسائل مختلف موضع روشن و شفافی در پیش نمیگیرند و معمولاً این افراد رفتار و گفتار دوگانهای دارند
ادامه مطلب...ضرب المثل دیوانه تر از خودش ندیده بود
ضرب المثل دیوانه تر از خودش ندیده بود برای کسانی به کار می رود که می خواهند هر چه خودشان می گویند همان باشد، وبا رفتارهای غیر منطقی خود باعث رنجش دیگران می شوند، اما وقتی کسی رفتار زشت خودشان را به رویشان می آورد و متوجه ماهیت کار خویش می شوند
ادامه مطلب...ضرب المثل به رخ کشیدن
بر خلاف تصور عموم ضرب المثل به رخ کشیدن هیچ ربطی به رخ (چهره) ندارد. رخ نام پرنده قوی و افسانه ایی است که حتی میتواند فیل و کرگدن را هم از زمین بلند کند و حتی به همین دلیل به قلعه در شطرنج هم(رخ) گفته میشود .
ادامه مطلب...ضرب المثل شتر سواری دولا دولا نمی شود
ضرب المثل شتر سواری دولا دولا نمی شود یکی از پر کاربردترین مثل ها در زبان فارسی است.در مفهوم این مثل آماده است: کار را باید با آگاهی انجام داد.زمانی که شخصی کاری می کند و سعی دارد آن را پنهان کند اما موفق نمی شود از این عبارت استفاده می شود.
ادامه مطلب...ضربالمثل سرکه نقد به از حلوای نسیه
ضربالمثل سرکه نقد به از حلوای نسیه ، به این معناست که هر چیزی نقد به دست ما برسد، هرچند کم و ناچیز خیلی بهتر از چیزی است که با وعده و وعید زیاد به دست ما برسد، هرچه قدر هم که با ارزش باشد.
ادامه مطلب...ضرب المثل بز اخفش
هر کس تصدیق بلاتصور کند او را به بز اخفش تشبیه و تمثیل می کنند. گویند اخفش نحوی برای وقتایی که کسی را پیدا نمی کرد که با او مباحثه و مذاکره علمی نماید بزی خرید و طنابی از قرقره سقف اتاق عبور داده، یک سر طناب را در موقع مطالعه به دو شاخ بز می بست و آن حیوان را در مقابل خود بر پای میداشت و سر دیگر طناب را در دست میگرفت.
ادامه مطلب...داستان ضربالمثل هم پیاز را خورد، هم فلک شد، هم پول داد
داستان ضربالمثل هم پیاز را خورد، هم فلک شد، هم پول داد ، از این قرار است که روزی مرد رهگذری بر سر پیاز و پیازکاری با کشاورز زحمتکشی بحث میکرد. رهگذر از محصول بیخاصیت پیاز میگفت و کشاورز از فواید آن. و نهایتا رهگذر با حرفهای خود به نوعی کار و شغل کشاورز را زیر سوال برد.
ادامه مطلب...