قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home > سرگرمی > داستان کوتاه (page 3)

داستان کوتاه

داستان کوتاه و آموزنده

داستان کوتاه نمره قرضی

داستان کوتاه نمره قرضی

خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد.خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت: تو در امتحان نمره ۹ گرفتی.

ادامه مطلب...

چگونه ژیلت از یک فروشنده دوره‌گردبه میلیاردری بزرگ تبدیل شد

کینگ کمپ ژیلت

کینگ کمپ ژیلت، فروشنده‌ای دوره‌گرد و مردی خیال‌باف بود. او به تمام شهرها سفر می‌کرد تا اجناسش را بفروشد، در حالی که رویای خلق جامعه آرمانی را در سر می‌پروراند که عاری از فقر، جرم، جنایت و جنگ باشد.

ادامه مطلب...

داستان کوتاه نفع دشمن برای ما

داستان کوتاه آموزنده

مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی سیاه ‌پوست در گوشه‌ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، برای همه کسانی که اینجا هستند غذا می‌خرم، غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است!

ادامه مطلب...

داستان کوتاه مردن از ترس

داستان کوتاه آموزنده

در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد.

ادامه مطلب...