دلایل زیادی وجود دارد که شما می خواهید یک متفکر استراتژیک باشید . ممکن است بخواهید هوش تجاری خود را بهبود ببخشید ، در زندگی شخصی خود تمرکز و جهت گیری بهتری داشته باشید ، یا مثلا یک شطرنج باز ماهر باشید. صرف نظر از اینکه چرا می خواهید این کار را انجام دهید ، بهبود استراتژی شما شامل بزرگ فکر کردن در مورد اطراف شما است
وقتی که شما به طور استراتژیک فکر می کنید ، می توانید نتایج مختلفی را تجسم کنید و برنامه ریزی برای آینده را آسان تر کنید. این کار می تواند اندکی تمرین نیاز داشته باشد و شما مجبور شوید خود را از منطقه آسایش خارج کنید ، اما اگر به آن پایبند باشید ، با گذشت زمان ذهنیت استراتژیک شما بهبود می یابد!
۱- زمانی را برای تفکر تعیین کنید:
اجازه ندهید یک برنامه شلوغ مانع از تفکر استراتژیک شما شود.وقتی اوضاع شلوغ می شود ، تمرکز روی جزئیات کوچک به جای کلیات ، آسان تر است. استراتژیک بودن به معنای توانایی تفکر درباره جزئیات است.زمانی را در برنامه خود مشخص کنید که می توانید بدون هیچ حواس پرتی فقط بنشینید و فکر کنید.
به عنوان مثال ، اگر مدیرهستید ، هفته ای یک بار ۲ ساعت را در جایی بنشینید و در مورد استراتژی برای بخش خود فکر کنید ، مسیریابی کنید ، مانند مسیری که می خواهید با تیم خود بپیمایید و چطور می توانید برای هرگونه مشکلی آماده شوید .
در صورت نیاز مواردی را که بعداً باید رسیدگی کنید را بنویسید تا بتوانید روی برنامه های بلند مدت خود تمرکز داشته باشید.
۲-حواستان به اتفاق های اطرافتان باشد:
سعی کنید مشکلاتی را که تکرار می شوند شناسایی کنید. همانطور که به تصویر کلان نگاه می کنید ، مانند عملیات کلی کسب و کار یا محدوده زندگی شخصی خود ، به دنبال موضوعاتی باشید که باید مرتباً به آنها بپردازید.
هنگامی که بتوانید این موارد را شناسایی کنید ، ایجاد یک برنامه استراتژیک برای مقابله با این موانع بسیار آسان تر خواهد بود.بعنوان مثال ، ممکن است متوجه شوید که در شرایط خاص آب و هوای نامناسب ، شرکت شما با مشکلات حمل و نقل مواجه است. در این صورت ، شما ممکن است یک طرح پشتیبان تهیه کنید ، مانند مسیرهای جایگزین حمل و نقل یا استفاده از یک شرکت حمل و نقل جایگزین.
اگر در حال بازی شطرنج هستید ، ممکن است متوجه شوید که حریف در صورت احساس خطر ، تمایل به حرکت خاصی دارد. هنگامی که از آن آگاهی پیدا کردید ، ممکن است بتوانید پیشگیری کنید – مثلاً با مسدود کردن یک مهره خاص.
۳-همه چیز را زیر سوال ببرید:
کنجکاو باشید و فرضیات را کنار بگذارید. بخش بزرگی از استراتژیک بودن به معنای به چالش کشیدن وضعیت موجود است . از سوال کردن اینکه چرا کارها به روش خاصی انجام می شود یا اینکه چگونه می توان آنها را به صورت متفاوتی انجام داد ، نترسید و اگر احساس می کنید چیزی نامشخص یا مبهم است ، عمیق تر کند و کاو کنید.وقتی این کار را انجام می دهید ، دستیابی به رویکردهای مختلف برای حل مشکلات پیش آمده بسیار آسان تر خواهد بود.
به عنوان مثال ، اگر متوجه شدید که سیستم بایگانی دفتر شما واقعاً بهم ریخته است ، سوال کنید آیا روش دیگری وجود دارد که می توانید کاغذها را سازماندهی کنید تا کارها ساده تر شود.
اگر قصد راه اندازی کسب وکار شخصی خود را دارید ، از خود سوالاتی مانند “چه مشکلاتی ممکن است پیش بیاید” بپرسید. و “برای چه نوع مشکلاتی باید آماده شوم؟
۴-دیدگاه های دیگری بدست آورید:
برای نظرات خود با دیگران تماس بگیرید. فقط خودتان را با افرادی که قرار است با شما موافق باشند احاطه نکنید – تیمی از افراد را بسازید که مایل هستند نظراتشان را به شما بگویند. سپس ، وقتی با مشکلی روبرو هستید ، از آن افراد بپرسید که چگونه با آن شرایط برخورد میکنند.
وقتی این کار را می کنید ، احتمالاً دیدگاهی می گیرید که ممکن است خودتان فکر نکرده باشید. این بدان معنا نیست که شما باید اجازه دهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند ، اما گوش دادن به دیدگاه های مختلف می تواند به شما کمک کند تا برای هر کاری که می کنید راه حل خلاقانه پیدا کنید.
به عنوان مثال ، اگر به عنوان مدیر پروژه به مشکلی برمی خورید ، ممکن است از همه از رئیس خود گرفته تا کارگران بپرسید که چگونه می توانند آن را حل کنند. سپس ، همه آن دیدگاه های مختلف را ارزیابی می کنید تا تصمیم بگیرید کدام پیشنهاد بیشترین شایستگی را دارند.
به خصوص با افرادی تماس بگیرید که مرتباً مایلند آنچه را که فکر می کنید به چالش بکشند ، مانند شخصی که می گوید: “آیا اینگونه به این موضوع فکر کرده اید؟” این دیدگاه های مخالف برای برنامه ریزی استراتژیک بسیار مهم است.
۵-پیش از بروز مشکلات پیش بینی کنید:
به انواع نتایج مختلف بالقوه فکر کنید. اگر دائماً به هر چیزی واکنش نشان می دهید ، تمرکز روی اهداف بلند مدت دشوار است. درعوض ، سعی کنید با پیش بینی تغییراتی که ممکن است ایجاد شود یا مسائلی که پیش می آید ، فعالانه عمل کنید. وقتی چند قدم جلوتر فکر می کنید ، برنامه ریزی یک استراتژی موثر بسیار آسان تر خواهد بود.
پیش بینی هر شرایطی که ممکن است بوجود آید ، چه در زندگی شخصی و چه در حرفه شما غیرممکن است. با این حال ، اگر به طور کلی برای شرایط مختلف آماده هستید ، معمولاً هنگام اتفاق غیرمنتظره سازگاری آسان تر است.
۶-فکر کنید چطور می توانید کارها را بهتر کنید:
فقط آنچه را که اشتباه است انجام ندهید. درعوض ، تمرین کنید تا به دنبال آنچه درست است ، بروید. هنگامی که این کار را انجام می دهید ، راحت تر می توانید به دنبال کارهایی باشید کارها را بهتر می کند ، که بعضی اوقات به از بین بردن مشکلات قبل از اتفاق کمک می کند. اگر متوجه مشکلی شدید ، کسی باشید که به دنبال راه حل است – نه فقط شخصی که به این مسئله اشاره می کند.
۷-اهداف مشخص تعیین کنید و آنها را به صورت دوره ای ارزیابی کنید:
با تمرکز بر اهداف بلند مدت استراتژیک باشید. برای اطمینان از مشخص بودن اهداف خود از نام اختصاری SMART استفاده کنید اهداف باید مشخص ، قابل اندازه گیری ، قابل دستیابی ، واقع بینانه و به موقع باشند. علاوه بر این ، یک برنامه عملیاتی با مراحل خاص برای چگونگی دستیابی به این اهداف ایجاد کنید.
به عنوان مثال ، اگر استراتژی بازاریابی شما شامل بهبود حضور در شبکه های اجتماعی شما باشد ، شما ممکن است یک برنامه عملی ایجاد کنید که شامل مواردی مانند شناسایی مخاطب هدف شما ، بهینه سازی همه صفحات خود ، پایبند بودن به یک برنامه منظم ارسال پیام .
مرتباً پیشرفت خود را کنترل کنید تا مطمئن شوید این طرح هنوز برای شما کار می کند. همچنین ، هنگام به روزرسانی برنامه های خود ، انعطاف پذیر باشید – این قسمت مهمی از اطمینان از زنده بودن استراتژی شماست.
این به معنای رسیدن به همه جزئیات اهدافتان نیست ، منعطف باشید و اجازه بدهید پرسنل تان آزادی عمل داشته باشند.
۸-روی مهمترین اهداف خود متمرکز باشید:
اجازه ندهید بحران های کوچک حواس شما را پرت کنند. وقتی یک استراتژیست عالی هستید ، می فهمید که گرفتار شدن در مشکلات کوچکتر می تواند شما را از بازی آخر دور کند. وقتی مسئله ای پیش آمد که باید با آن کنار بیایید ، از خود بپرسید چه راه حلی برای اهداف بلند مدت شما بهتر است؟ این می تواند تصمیم گیری در مورد کار را آسان کند ، بدون اینکه وقت زیادی را صرف کارهایی کنید که اهمیت چندانی ندارند.
به خودتان وقت بدهید تا تصمیمات مهم بگیرید – صبر و شکیبایی قسمت مهمی از تفکر استراتژیک است.اگر شرکتی را اداره می کنید و هدف شما رشد تعداد مشتری های شماست ، ممکن است متوجه شوید که خرید تجهیزات تولید جدید سرمایه گذاری خوبی است ، به خصوص اگر زمان تولید کند بر رضایت مشتری تأثیر بگذارد.
۹-روی ضعیف ترین قسمت برنامه خود کار کنید:
انرژی خود را در جایی متمرکز کنید که نیاز به بیشترین پیشرفت را دارید. از خود بپرسید آیا منطقه ای وجود دارد که به ویژه در آن آسیب پذیر هستید ، سپس راه هایی برای تقویت آن پیدا کنید.
در شطرنج ، این به عنوان “بهبود بدترین مهره شما” شناخته می شود – اما این می تواند برای همه موارد از مدیریت زندگی شخصی شما تا اداره یک شرکت بزرگ اعمال شود. پس از رسیدگی به این موضوع ، “بدترین مهره ” جدید را پیدا کنید و روی آن کار کنید.
به عنوان مثال ، اگر می خواهید خانه شما آراسته تر باشد ، ممکن است با شناسایی نقطه ای که سریعتر بهم می ریزد شروع کنید. سپس ، یک سیستم سازمانی برای آن منطقه ایجاد کنید. پس از کنترل ، به مکان بعدی بروید که تمایل به مرتب شدن آن دارید.
۱۰-تعادل منطق و خلاقیت:
برای استراتژیک بودن از دو طرف چپ و راست مغز خود استفاده کنید. گاهی اوقات مجبورید برای حل مشکلات ، راه حل های ابتکاری بیاورید. با این حال ، شما همچنین باید واقع بین و منطقی باشید در مورد اینکه چه چیزی مفید است و چه چیزی نتیجه ای نخواهد داد. سعی کنید تعادل بین این دو را پیدا کنید که برای شما مفید باشد ، نه اینکه به شدت به یک طرف متمایل شوید.
به عنوان مثال ، هنگامی که شما در حال تولید یک محصول جدید هستید ، معمولاً با ارائه راه حل خلاقانه برای مشکلی که مصرف کنندگان با آن روبرو هستند شروع می کنید. با این حال ، شما همچنین باید در مورد مواردی مانند مقرون به صرفه بودن ، هزینه های جذب مشتری و محدودیت های تولید منطقی باشید.
در حالی که استراتژی خود را ایجاد می کنید از خطر پذیری نترسید