کمال گرایی ویژگی هر انسانی است.فارغ از اینکه الان در چه جایگاهی هستیم ، همه ما در آرزوی زندگی بهتر و موفقیت هستیم. همه پیشرفت های بشری از بدو حیات انسان ها روی کره زمین ، موید همین موضوع است. همه ما در رویاهایمان خانه لوکس و خودرو مجلل می بینیم، خانواده شاد و خوشبخت آرزو می کنیم. اما چطور می شود که در اکثر مواقع به این خواسته ها نمی رسیم.آیا اصلا امکان دارد که تمامی آرزوهای ما محقق شود.
مقدمه بالا را نوشتم که یک پیش ذهنیت برایتان ایجاد کنم.در دنیای ریاضیات معمولا وقتی دانشمندی فرمولی کشف می کند، کلیه متغیر های ممکن را امتحان می کند تا ببیند آیا متغیری وجود دارد که فرمول را نقض کند ، در صورتی که موردی یافت شد آنرا به عنوان نقض فرمول در نظر می گیرد.
می توان این مسئله را در کلیه امور زندگی هم تعمیم داد، اگر حتی یک نفر هم در کل دنیا توانسته باشد موفق شود ، حتما نفر دومی هم وجود دارد. بیشمار انسان موفق و راضی در دنیا وجود دارد .پس حتما شما هم می توانید.
حالا می رسیم به سوال اصلی ، چگونه به آرزوهای مان برسیم ؟
هر انسانی صرف نظر از جنسیت ، نژاد و سن از دو جنبه ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است. ضمیر خودآگاه متشکل از حواس فیزیکی و تفکر است . چیزهایی که می بینیم ، می شنویم، لمس می کنیم همه و همه در حوزه ضمیر خودآگاه ما اتفاق می افتد. کارهای غیر ارادی مثل تنفس کردن ، ضربان قلب و کارهایی از این دست در حیطه ضمیر ناخودآگاه ما اتفاق می‌افتد. ما می توانیم نبینیم یا نشنویم اما دخالتی در ضربان قلب نداریم.
اما رابطه بسیار مهمی بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما وجود دارد. کلیه ورودیهای ضمیر خودآگاه ما تاثیر مستقیم بر روی ضمیر ناخودآگاه ما دارد. حرف زدن ، دیدن، شنیدن ، فکر کردن ورودیهای ضمیر ناخودآگاه است.تکرار این کارها در ضمیر ناخودآگاه ما نقش دایمی می بندد که در فرهنگ عامه به آن عادت می گوییم و هر وقت از ما می پرسند که چرا این کار را انجام دادید ؟ در پاسخ وی گوییم عادت کرده ایم بدون اینکه واقعا دلیل اصلی این کار را بدانیم.
این عادت‌ها ممکن است خوب و بد باشند. شما ورزش می کنید یا سیگار می کشید ، شبها مطالعه می کنید یا ساعت خاصی می خوابید. همه این ها از ضمیر ناخودآگاه شما نشات می‌گیرد چون شما به این چیزها آنقدر فکر کرده اید که به یک نقش دایمی در ضمیر ناخودآگاه شما تبدیل شده است.
آنقدر خودتان را در این شرایط تجسم کرده اید که برای شما بطور خودکار تبدیل به یک عادت شده است. می بینید که فکر کردن و تجسم خودتان در یک موقعیت خاص انسان را حتما در آن موقعیت قرار می دهد.
سیستم در تعریف همگانی به چیزی می گویند که یک ورودی دارد و پس از پردازش یک خروجی تحویل می‌دهد. انسان نمونه کامل یک سیستم تمام عیار است. ما از طریق ضمیر خودآگاه ورودی می دهیم در ضمیر ناخودآگاه پردازش می شود و به عنوان واکنش خارج می‌شود. حالا می دانید که اگر به این سیستم ورودی خوب بدهیم خروجی خوب هم تحویل می گیریم و بالعکس.
انسان های موفق ارزش این سیستم را می دانند و سعی می کنند ورودی‌هایی به آن بدهند که خروجی مد نظرشان را تحویل بگیرند. از تجسم خلاق استفاده می کنند و خود را آنقدر در شرایط عالی تصور می کنند که موفقیت و رضایت به عادت شان تبدیل می شود.
انسان های ناموفق دقیقا بر عکس این کار را انجام می دهند و نتیجه ای جز عدم رضایت و نا خشنودی از زندگی دریافت نمی کنند و بسیاری از آنها حتی نمی دانند چرا این اتفاقات برای آنها می افتد و نهایتا اسمش را بد شانسی و تقدیر بد می گذارند.
چیزی به نام شانس خوب یا بد وجود ندارد ، این ما هستیم که حاصل تفکرات دیروزمان را که امروز دیده ایم نام گذاری می کنیم.
پس این دست خود ما است که خوش شانس یا بد شانس باشیم . اگر ما هر چیزی را از صمیم قلب بخواهیم نیروهای کائنات مامور می شوند که آن اتفاق برای ما بیافتد مارا یاری می کند که به آن برسیم. چرا این نیرو ها را برای خوشی و شادی احضار نکنیم ؟
اگر بر هدفایتان تمرکز کنید و پیوسته آنها را دنبال کنید ، می توانید جهانی را با اتکا به ذهن خودمتحول کنید.معمار جهان فقط خدای یگانه است که روح خود را در شما دمیده است ، بنابراین شما قدرت خدایی دارید و می توانید کارهای خارق العاده انجام دهید. ذهن شما می تواند انرژی تولید کند که قادر است دنیای مادی را تغییر دهد.
اگر خداوند نمی خواست انسان خردمند باشد ، قوه درک و فهم را به او اعطا نمی کرد. قدرت ایمان و اعتقاد متمرکزاست که می تواند دنیایی را تغییر دهد. وقتی واقعا چیزی را می خواهید ، رسیدن به آن خیلی آسان می شود ، چون خواستن شدید انگیزه ای بوجود می آورد که انرژی لازم برای رسیدن به هدف را تولید می کند.
در عمل برای اینکه انگیزه تان زیاد شود ، باید تجسم کنید که چیزی را با تمام وجود می خواهید. اگر چیری را بیشتر بخواهید ، موانع ذهنی آن از میان برداشته می‌شود و شما قاطعیت، انرژی و اراده کافی برای رسیدن به آن را پیدا می کنید.
پس رسیدن به آرزوها و موفقیت کاملا به خودتان بستگی دارد اینکه می خواهید موفق بشوید یا نه؟ فقط خواستن مهم است.
منابع:
محمد نجفی