قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home > روانشناسی > چگونه با رنج جدایی کنار بیاییم؟

چگونه با رنج جدایی کنار بیاییم؟

طبق تحقیقی که در مجله روان‌شناسی مثبت چاپ شده است، پس از پایان یافتن یک رابطه‌، یازده هفته طول می‌کشد تا حال‌مان بهتر شود. اما چگونه با رنج جدایی کنار بیاییم؟. 

پایان دادن به رابطه هرگز آسان نیست و به‌خصوص اگر هنوز محبتی بین طرفین وجود داشته باشد، دشوارتر می‌شود. 

درست است که وقتی دل آدم می‌شکند، احساس می‌کند دنیا به آخر رسیده است، اما خوشبختانه درد و رنج هم ابدی نیست و قطعاً سبب نخواهد شد دوباره دل نبازیم. 

واقعیت این است که دل‌شکستگی فرایند غم‌باری دارد و برای هرکس کاملاً فرق می‌کند. 

عشق احساس پرآشوبی است و هر رابطه عشقی خاطرات و احساسات خاص خودش را پدید می‌آورد و به همین دلیل، پایان یافتن هر رابطه‌ای تجربه منحصربه فردی است. 

چگونه با رنج جدایی کنار بیاییم؟ (۱)
چگونه با رنج جدایی کنار بیاییم؟ (۱)

مدت زمان لازم برای بهبود یافتن نیز مشخص نیست، زیرا عواملی مثل طول مدت رابطه، خاطرات و تجربه‌های مشترک، داشتن یا نداشتن فرزند، بی‌وفایی‌ها، و عمق احساسات، در فرایند بهبود نقش دارند. اگر هم به پایان دادن رابطه تمایل نداشته باشیم، جدایی بدتر یا دردبارتر می‌شود. 

ممکن است اصلاً به نظر نیاید، اما خوشبختانه میلیون‌ها نفر دیگر هم احساسات مشابهی را تجربه می‌کنند و میلیون‌های دیگر نیز تجربه کرده‌اند. 

برقراری رابطه و عاشق شدن مال انسان است و درست همان‌طور که هرکسی دست‌کم یک بار در عمرش عاشق می‌شود، بسیاری نیز طعم تلخ دل‌شکستگی را می‌چشند. طبیعی است که در پایان هر رابطه، حتی اگر رابطه مثبتی نبوده باشد، غصه بخوریم و فرو بریزیم. هرچه نباشد، عشق کور است و می‌تواند کاری کند شخص کاستی‌های شریک زندگی‌اش را نبیند. این حالت مخصوصاً در پایان رابطه بیشتر پیش می‌آید، چون اغلب خاطرات خوب بیش از بدها به چشم آدم می‌آید و باعث می‌شود آدم به این فکر کند که چرا اصلاً از طرف جدا شده است. 

اما درست مانند هر زخم دیگری، دل‌شکستگی هم با گذر زمان، مراقبت از خود، و مثبت‌نگری التیام می‌یابد و می‌توان از این تجربه عبور کرد. 

هیچ دو رابطه‌ای شبیه هم نیست، اما کارهایی هست که هرکس درد دل‌شکستگی می‌کشد، می‌تواند برای عبور از آن وضعیت انجام دهد. 

به گفته آماندا ماژور، متخصص رابطه، برداشتن این چهار گام به تحمل درد جدایی کمک می‌کند: 

مدتی برای این فقدان سوگواری کنید

برای برخی، درد از دست دادن یار به علت جدایی می‌تواند مشابه درد مرگ آن شخص باشد. وقتی از دیدن هر روزه محبوب و حرف زدن با او به قطع کامل رابطه می‌رسیم، ممکن است تصور زندگی بدون او بی‌نهایت وحشتناک باشد. اما آشتی با این واقعیت جدید و پذیرفتن آن شرط اساسی پشت سر گذاشتن آن است. شاید آدم دلش بخواهد زودتر از این مرحله اندوه بگذرد و بدین ترتیب، خود را با چیزها و آدم‌های دیگری سرگرم کند. اما واقعیت این است که پایان دادن به رابطه به دوره عزاداری و طی فرایند مرور گذشته، نیاز دارد. در این دوره فرد دل‌شکسته می‌تواند بررسی کند و ببیند رابطه چه اثری بر او و رفتارش گذاشته است. به جای سرکوب این احساسات، باید به خودمان اجازه دهیم که آن‌ها را تجربه و حس کنیم تا فرایند بهبود را طی کنیم. 

همچنان که به بررسی اثرات رابطه و پایان یافتن آن بر خود و تحلیل احساسات‌مان مشغولیم، شاید خودمان را هم بهتر بشناسیم و بفهمیم در رابطه بعدی به دنبال چه هستیم. 

بازگشت به خود

در بسیاری از روابط، تمرکز اصلی به جای «من»، بر «ما» است. اما پایان رابطه فرصتی منحصربه‌فرد است که آدم ببیند در کجای زندگی ایستاده است و برای خود کاری انجام دهد. شاید این حرف کلیشه‌ای به نظر بیاید، اما پایان رابطه فرصتی است برای بازگشت به خود. شاید باید سرگرمی جدیدی برای خود پیدا کنیم یا پیوندمان را با دوستان از سر بگیریم.

وقت گذاشتن برای انجام فعالیت‌هایی که احساس خوبی به آدم می‌دهد، مانند دیدار خانواده، کشف استعداد جدیدی در خود، یا رفتن به تعطیلات، همگی به بهبود حال و روز آدم پس از جدایی کمک می‌کند. ضمناً با این تمرکز بر خود، می‌توانیم خودآگاهی‌مان را که شاید از دست داده بودیم، بازیابیم و سپس وارد رابطه بعدی شویم. به جای عجله برای برقراری رابطه جدید، سعی کنید برای بازیابی رابطه با خود وقت بگذارید. 

از کمک خواستن نترسید

احتمال آن که افراد با هم تصمیم بگیرند به رابطه پایان دهند، اندک است. در این صورت، یکی از طرفین معمولاً حیرت‌زده می‌شود و این خود طولانی‌تر شدن فرایند عزاداری را در پی دارد. وقتی یکی از طرفین به ظاهر ناگهانی رابطه را تمام می‌کند، علاوه بر تعجب، احساس ناباوری نیز ممکن است بروز کند.

اگر پایان رابطه برایتان حیرت‌انگیز بوده باشد، طبیعی است نخواهید آن را بپذیرید یا به ارزش وجود خود شک کنید. اما اگر طرفتان رک و راست گفت که دیگر نمی‌خواهد با شما در رابطه باشد و دیگر امیدی به بازگشت به رابطه نیست، حرفش را بپذیرید و بر خود تمرکز کنید. 

این که طرفتان به رابطه با شما پایان داده است، دلیل نمی‌شود که دوست‌داشتنی نباشید یا ارزش عشقش را نداشته باشید. به جای آن که مدام به این فکر کنید که مگر چه خطایی کرده‌اید، بر این تمرکز کنید که چه می‌توانید بکنید تا در این لحظه حال خود را بهتر کنید. 

اگر حس می‌کنید مسدود کردن حساب کاربری یار قبلی در رسانه‌های اجتماعی به کمتر غصه خوردنتان کمک می‌کند، همین کار را بکنید، چون محدود کردن تماس با او اغلب کمک می‌کند حواس‌مان از این درد پرت شود. 

حرف زدن هم مفید است. اما پیش از آن، برای دوستان و خانواده تعیین کنید که حرف زدن پیرامون چه موضوعاتی برایتان راحت است یا نیست. شاید برای حرف زدن درباره شریک قبلی زندگی آماده باشید، اما هنوز دلتان نیاید بگذارید دیگران درباره او یا رابطه‌تان بد بگویند.

اما حرف زدن از احساسات می‌تواند مفید باشد و اغلب شنیدن نظر شخصی که از بیرون نگاه می‌کند، می‌تواند راه‌گشا باشد. نگه داشتن عکس‌ها و سایر یادگاری‌ها هیچ ایرادی ندارد، اما اگر با دیدن آن‌ها درد و رنج‌تان بیشتر می‌شود، دور انداختن‌شان هم ایرادی ندارد. 

اگر چیزهایی هست که باید به یار قبلی برگردانید، سپردن آن‌ها به دوست یا عضوی از خانواده برای انجام آن کار می‌تواند تا حدی از فشار و غصه ناشی از دیدار دوباره او بکاهد. 

در فرایند جدایی و پس از آن، برای بهبود حالمان باید به حلقه دوستان و حامیان‌مان تکیه کنیم. 

گذر زمان، مرهم واقعی تمام زخم‌ها

شاید حالا متوجه این موضوع نباشید، اما با گذر زمان احساس رنج و خیانت‌دیدگی فرو می‌نشیند. ماه‌ها یا یک سال پس از جدایی، دیگر نشانه‌های رابطه قبلی به دردناکی اکنون نخواهد بود و فکر کردن به آن شخص باعث نخواهد شد همان احساسات غصه و درد سر برآورد. 

گرچه گذر زمان برای روابط مختلف متفاوت است، باید از این احساسات منفی به وقتش عبور کنیم. اگر کنار آمدن با دل‌شکستگی برای ما زودتر یا دیرتر از حد معمول طول بکشد، ایرادی ندارد. اما اگر دیدیم به موقعش احساسات منفی ما کاهش نیافته، شاید کمک گرفتن از مشاور حرفه‌ای برای کنار آمدن با آن احساسات مفید باشد. منفی‌نگری و افکار دردناک ممکن است برای ما و روابط آینده آسیب‌زا باشد و باید ذهن خود را به حالت مثبت بازگردانیم. 

سال اول شاید سخت‌ترین زمان باشد و آگاهی از این موضوع مهم است. گاهی غصه‌دار و دلتنگ می‌شویم، اما وقتی به خود یادآوری کنیم که پایان رابطه کاملاً تقصیر ما نبوده، این احساسات می‌گذرد. 

کل جدایی را تقصیر خود ندانید، اما در عین حال بکوشید بررسی کنید و ببینید چه کاری را می‌توانستید طور دیگری انجام دهید. در هر رابطه دو طرف وجود دارد و جدایی هرگز تماماً تقصیر یک نفر نیست. 

اما اگر هنوز نمی‌توانید جدایی را پشت سر بگذارید یا حس می‌کنید احساسات‌تان در رابطه با این جدایی بر توان شما در لذت بردن از زندگی اثر می‌گذارد، شاید صحبت کردن با کسی مفید باشد. 

اگر می‌خواهید تجربه جدایی را با موفقیت پشت سر بگذارید، باید احساسات منفی را رها کنید و فقط بر ابعاد مثبت زندگی و آینده تمرکز کنید. بدین ترتیب، اگر دوباره عاشق شوید، در بهترین وضعیت خود وارد رابطه می‌شوید. 

توان دوست داشتن عمیق، نعمتی بزرگ است. با پشت سر گذاشتن تجربه دل‌شکستگی و ادامه روند زندگی، دوباره عاشق شدن برای ما مفید است. 

منبع ایندپندنت

دیدگاهتان را بنویسید