ضرب المثل ها ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩﻡﺍﻧﺪ، ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﭘﺮ ﺟﺎﺫﺑﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﯿﻞ ﻭ ﻗﺎﻝ ﻭ ﻫﯿﺎﻫﻮﯾﺶ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺜﻞﻫﺎ ﯾﺎﻓﺖ. ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﻮﺍﻋﺪ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ضرب المثل ها ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻓﻬﻢ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته
اگر انسان بخواهد به کسی اعتماد و تکیه کند باید جایی و تکیه گاه محکم و قابل اعتمادی پیدا کند. مفهوم و کاربرد آن زمانی است که به کنایه گفته می شود هر کسی لایق تکیه گاه شدن و پشتیبانی نیست. تکیه گاه مطمئن تکیه گاهی محکم و غیرقابل شکستن است. شرط عقل حکم می کند که انسان چنین پشتیبانی را برای خود برگزیند تا شکست نخورد.
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭘﺸﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻧﻌﻞ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺍﯼ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻭ ﻧﺎ ﻣﺘﻌﺎﺩﻝ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻧﯿﺮﻧﮓ ﻭ ﺩﻏﻞ ﻭ ﺯﻭﺭ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺼﻠﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﮏ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ . ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻓﺴﺎﺩ، ﺗﺒﺎﻫﯽ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
آن کس که بود سایه نشین سایه ندارد
در زندگی کسانی هستند که همیشه از ثمره کار و خیر دیگران بهره می برند ولی خودشان به دیگران فایده ای نمی رسانند. کسی که در سایه درخت بنشیند خودش نمی تواند سایه ای بوجود آورد تا کسی را پناه دهد.
هنگامی که کسی از امکانات و وجود دیگران استفاده کند و وجودش برای بقیه ثمری نداشته باشد، مصداق این ضرب المثل است. و یا هچنین هنگامی که بخواهیم به آدم حقیر و ذلیلی که خودش با حمایت های دیگران زندگی می کند بگوییم که تو توانایی دست گیری و حمایت را نداری از این ضرب المثل استفاده می کنیم.
ارزن عثمانی، خروس ایرانی
درجریان نبرد نادرشاه با عثمانی ها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب میشود و آنها را درمقابل نادرشاه بر روی زمین میگذارد و میگوید: لشکر ما این تعداد است و از جنگ با ما صرفنظر بکنید.
نادرشاه دستور میدهد دو خروس بیاورند و دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار دهند. خروس ها شروع به خوردن ارزنها میکنند. در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی میکند و میگوید: برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند!
این ضربالمثل زمانی به کار می رود که کسی از کری خوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کری قوی تری پاسخ بدهد و این گونه دو طرف با به رخ کشیدن قدرت خود بخواهند باج بگیرند.
ﺍنشاﺍﻟﻠﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﺳﺖ
در ﻗﺪﯾﻢ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻠﯽ ﺩﻧﮓ ﻭ ﻓﻨﮓ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ داشت.
ﻣﺮﺩﯼ ﺻﺒﺢ سحرﮔﺎﻩ بعد از ﺣﻤﺎﻡ کردن ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﯿﻦ ﺳﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻟﻪ ﺁﺑﯽ ﺟﺴﺖ، مقداری آب به او پاشید.
ﺩﺭ ﺷﺮﻉ ﺍﺳﻼﻡ ﺁﺏ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﮓ ﻧﺠﺲ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻧﻪ! ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ : «ﺍﻥ ﺷﺎﺍﻟﻠﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﺳﺖ»
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﺪ
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺻﻐﺮ ﻏﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﻏﺪﻩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﻏﺪﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﻫﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺍﺻﻐﺮ ﻏﺪﻩ » …
ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺗﺼﻤﯿﻤﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﭘﯿﺶ ﭘﺰﺷﮏ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻏﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﺪ، ﺍﺻﻐﺮ ﺁﻗﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺟﺮﺍﺡ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻟﻘﺒﺶ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ « ﺍﺻﻐﺮ ﺑﯽﻏﺪﻩ » ﺻﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ …
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺮﻑ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺯﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﻮﯾﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ: «ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺻﻐﺮ ﻏﺪﻩ ﺍﺳﺖ» …