ضرب المثل مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد درباره کسی بکار می برند که بلایی بر سرش آمده و تجربه تلخی از چیزی دارد و در آن مورد بدگمان و محتاط است .
کسی که از چیزی ضرر دیده از آن چیز برای همیشه رعب و وحشت دارد.در گذشته خانه ها امنیت و روشنایی درستی نداشتند و حیواناتی مثل مار و موش در آنها راه پیدا می کردند.
افراد خانه در تاریک و روشنای خانه از دور تفاوتی بین طناب و مار نمی توانستند قائل شوند و وحشت می کردند.
اگر کسی هم دچار مارگزیدگی می شد دیدن هرچیزی از دور که شبیه مار بود حتی طناب و ریسمان موجب یاد آوری آن خاطره یا حادثه می شد و شخص را دچار ترس و وحشت می کرد. در چنین مواردی از این ضرب المثل استفاده می شود.
داستان ضرب المثل:
خانه ای را موش برداشته بود . گربه ای متوجه ی موضوع شد ، به آنجا رفت و تا می توانست از آنها خورد . کشتار بی رحمانه ی گربه ، موشها را به وحشت انداخت و همگی از ترس به سوراخهایشان پناه بردند .
وقتی گربه متوجه پنهان شدن موشها شد
به فکر افتاد تا به ترفند و نیرنگ آنها را از سوراخهایشان بیرون بکشد. از
این رو بالای دیواری رفت ،خود را به میخی آویخت و خود را به مردن زد .
اما موشی که مخفیانه گربه را پاییده و متوجه ی نیرنگ او شده بود، به او گفت :” این کار تو بی فایده است . من حتی از مرده ی تو هم فاصله می گیرم.”