هر کس تصدیق بلاتصور کند او را به بز اخفش تشبیه و تمثیل می کنند. گویند اخفش نحوی برای وقتایی که کسی را پیدا نمی کرد که با او مباحثه و مذاکره علمی نماید بزی خرید و طنابی از قرقره سقف اتاق عبور داده، یک سر طناب را در موقع مطالعه به دو شاخ بز می بست و آن حیوان را در مقابل خود بر پای میداشت و سر دیگر طناب را در دست میگرفت.
هرگاه می خواست دنباله بحث را ادامه دهد، خطاب به آن حیوان زبان بسته میگفت: “پس مطلب معلوم شد” و در همین حال ریسمان را می کشید و سر بز به علامت انکار به بالا میرفت. اخفش مطلب را دنبال می کرد و آنقدر دلیل و برهان می آورد تا دیگر اثبات مطلب را کافی می دانست. آنگاه سر طناب را شل می داد و سر بز به علامت قبول پایین می آمد.
از آن تاریخ ضرب المثل بز اخفش مصطلح گردید و هر کس تصدیق بلاتصور کند او را به بز اخفش تشبیه و تمثیل می کنند.
همچنین ریش بز اخفش در بین اهل علم ضرب المثل شده و به قول دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی: «آن دانشجو را که درس را گوش می کند و ریش می جنباند ولی نمی فهمد و در واقع وجود حاضر غایب است به بز اخفش تشبیه کرده اند.»