مال و ثروتی که بدون رنج و زحمت به دست آید خود به خود از دست می رود، زیرا سعی و تلاشی در تحصیل آن بکار نرفته تا قدر و قیمت آن بر صاحب مال و مکنت معلوم افتند. مال و ثروت باد آورده چون به دیگری تعلق دارد، همیشه دستخوش باد حوادث است و صاحبش هر آینه از آن طرفی نخواهد بست.
بیهوده نیست که در ممالک پیشرفته، ثروتمندان واقع بین، فرزندانشان را مجبور می کنند که به هنگام تحصیل علم ودانش، ساعات فراغت را شخصا کار کنند و به مال و منال پدر خوشدل و دلگرم نباشند. چه فرزندی که در عنفوان جوانی کار کند قطعا احساس رنج و زحمت می کند و پس از مرگ پدر ثروت موروثی را به دست تطاول و اسراف نمی سپارد.
اکنون به ریشه تاریخی ضرب المثل ضرب المثل باد آورده را باد می برد می پردازیم:
خسرو پرویز از پادشاهان مشهور سلسله ساسانی بود که لشکرکشیهای عظیم و خوشگذرانیهای بی حد و حصر او و درباریانش کشور ایران را از اوج حشمت و شوکت به حضیض انقراض و نیستی کشانید. اگر چه به ظاهر یزدگرد سوم از قشون عرب شکست خورد، ولی عامل شکست و انحطاط از ندانم کاریها و نابسامانیهای عصر خسرو پرویز فراهم آمد.
خسرو پرویز عاشق بی قرار زن و زر و تجمل بود. در طول مدت سلطنت خود به قول صاحب کتاب حبیب السیر تعداد صد گنج و به عقیده سایر مورخان هفت گنج تدارک دید. نامهای آنها به شرح زیر است: گنج عروس، گنج باد آورد، گنج خسروی، گنج افراسیاب، گنج سوخته (یا ساخته)، گنج خضرا، و گنج شادورد که در اصطلاح عامه به هفت خم خسروی معروف است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی، هفت گنج خسرو پرویز را در کتاب شاهنامه این طور تعریف می کند:
نخستین که بنهاد گنج عروس*ز چین و ز برطاس وز روم و روس
دگر گنج پر در خوشاب بود*که بالاش یک تیر پرتاب بود
که خضرا نهادند نامش ردان*همان تازیان نامور بخردان
دگر گنج باد آورش خواندند*شمارش بکردند و در ماندند
دگر آنک نامش همیبشنوی*تو گویی همه دیبهٔ خسروی
دگر نامور گنج افراسیاب*که کس را نبودی به خشکی و آب
دگر گنج کش خواندی سوخته*کزان گنج بد کشور افروخته
دگر آنک بد شادورد بزرگ*که گویند رامشگران سترگ
به زر سرخ گوهر برو بافته*به زر اندرون رشتهها تافته
ز رامشگران سرکش ور بار بد*که هرگز نگشتی به آواز بد
به مشکوی زرین ده و دوهزار*کنیزک به کردار خرم بهار
دگر پیل بد دو هزار و دویست*که گفتی ازان بر زمین جای نیست
فغستان چینی و پیل و سپاه*که بر زین زرین بدی سال و ماه
دگر اسب جنگی ده و شش هزار*دو صد بارگی کان نبد در شمار
ده و دوهز را اشتر بارکش*عماری کش وگام زن شست وشش
که هرگز کس اندر جهان آن ندید*نه از پیر سر کاردانان شنید
چنویی به دست یکی پیشکار*تبه شد تو تیمار و تنگی مدار
تو بی رنجی از کارها برگزین*چو خواهی که یابی بداد آفرین
که نیک و بد اندر جهان بگذرد*زمانه دم ما همیبشمرد
اگر تخت یابی اگر تاج و گنج*وگر چند پوینده باشی به رنج
سرانجام جای تو خاکست و خشت*جز از تخم نیکی نبایدت کشت
دگر راجع به تاریخچه گنج بادآورده که موضوع این مقاله می باشد در کتب تاریخی چنین آمده است:
هنگامی که ایرانیان شهر اسکندریه در کشور مصر را محاصره کردند، رومیان در صدد نجات دادن ثروت شهر بر آمدند و آن را در چند کشتی نهادند. اما باد مخالف وزید و سفاین را به جانب ایرانیان راند. این مال کثیر را به تیسفون فرستادند و به نام گنج باد آورد موسوم شد.» اما به روایت دیگر که مورد تصدیق غالب مورخان اسلامی می باشد، نوبتی فوکاس قیصر روم، اموال بی قیاس خویش را از بیم دستبرد مخالفان در هزار کشتی (البته کشتی های شراعی آن زمان، به سوی یکی از مواضع محکم کارتاژ فرستاد. این اموال سبک وزن و گرانبها عبارت بود از زر و گوهر و مروارید و یاقوت و دیباهای گوناگون که باد مخالف کشتی ها را به سوی اردوی ایرانیان برد و خسرو پرویز این گنج را “گنج بادآورد” نامید و گفت: «من بدین گنج سزاوارترم که باد این را سوی من آورده».
باربد موسیقیدان نامدار ایران، آهنگ معروف گنج بادآورد را به افتخار دست یافتن به این گنج ساخته است.
می گویند دو بار اموال بی قیاسی از خزانه خسرو پرویز به سرقت رفت؛ و یکبار هم در سال ۶۲۸ میلادی بود که هرقل تیسفون را غارت کرد، که اتفاقا همه از این گنج باد آورد بوده است و به همین مناسبت ظرفا از باب طنز و عبرت گفتند: «باد آورده را باد می برد.» و این عبارت از آن تاریخ ضرب المثل گردیده است.
برای دیدن لیست ضرب المثل ها روی لینک زیر کلیک کنید: