ضرب المثل شاه بخشید وزیر نبخشید در موردی به کار می رود که مقام بالاتر ببخشد و مقام پایین تر حاضر به آن بخشش نباشد.
پس از شاه عباس دوم، پسر بزرگش«شاه سلیمان» بر تخت سلطنت نشست. وی وزیر توانمند و کاردانی به نام شیخ علیخان زنگنه داشت که فرمانروای حقیقی ایران به شمار میرفت و چون شاه صفوی خوش گذران بود، همهی امور مملکتی را او اداره میکرد.
شیخ علیخان شبها با لباس مبدل به محلات و اماکن عمومی شهر میرفت تا از اوضاع مملکت با خبر شود. بناها و کاروانسراهای متعددی به فرمان او در گوشه و کنار ایران ساخته شده است که امروز به اشتباه «شاه عباسی» نامیده میشوند.
شیخ علیخان با وجود قهر شاه سلیمان، شخصیت خود را حفظ میکرد و تسلیم هوس بازیهای او نمیشد.
یکی از عادات شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه، هنگامی که سرش از بادهی ناب گرم میشد، دیگ کرم و بخشش او به جوش میآمد و برای رقاصهها و مغنیان مجلس مبالغ هنگفتی حواله صادر میکرد که صبح بروند و از شیخ علیخان بگیرند.
هنگامی که فردا، حوالههای صادر شده را نزد شیخ علیخان میبردند، او همه را به بهانهی آن که چنین اعتباری در خزانه موجود نیست، بی پاسخ میگذاشت.
از آن تاریخ است که ضرب المثل شاه بخشید وزیر نبخشید ، در میان مردم، رایج (زبانزد) شده است.