قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > روانشناسی > رازداری چیست و چرا باید رازدار باشیم؟

رازداری چیست و چرا باید رازدار باشیم؟

رازداری همان حفظ اسرار، و پنهان داشتن مسائل خصوصی است که مردم نباید از ان اطلاع حاصل نمایند. حفظ راز و اسرار محرمانه برای انسان ها از اهمیت ویژه برخوردار بوده و در میان گذاشتن آن با افرادی در مواقعی درد سر ساز بوده است .

اما رازداری چیست و چرا باید رازدار باشیم؟

بزرگان در مورد رازداری و فاش نساختن سر گفته اند: کسی که رازش را فاش سازد کارهایش تباه گردد و آنکه رازش را نگاه داشت، کارهایش به سامان است. و نیز گفته اند: ضعیف ترین انسان کسی است از مخفی داشتن راز خویش ناتوان باشد.

رازها بر دو گونه است: راز های خویشتن و راز های دیگران. فاش کردن رازهای خوب خویش سبب ایجاد حسادت و توقع بی جای دیگران و رازهای ناخوشایند خویشتن موجب شماتت دشمنان، ناراحتی دوستان و موجب ذلت و خفت شخص در برابر ظاهر بینان می گردد.

اما فاش نمودن راز دیگران نیز در بسیاری از مواردی موجب دامن زدن به مفاسد اجتماعی و کینه و دشمنی می شود.

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده است:

پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه داری رازهاست.

از سوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم سرّ او را پوشیده نگاه دارند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «شخص  امین به تو خیانت نکند، تویی که به خیانت کار امانت سپردی».

رهی معیری  می گوید راز دل را نباید حتی برای دوستان بیان کرد چرا که هیچ کس محرم و راز دار واقعی نیست و ممکن است آن را به دشمنانت بازگو کند، یا شاید خود او روزی دشمن گردد و از دانستن راز تو استفاده ی سوء نماید.

در باب پنجم مرزبان نامه، داستان خطاب به دادمه، گشودن راز را یکی از عادات نادانان می داند، و بر این باور است که راز چیزی است که بقای آن در محافظت آن و فنای آن در آشکار نمودن آن است

سخنان بزرگان درباره رازداری چیست و چرا باید رازدار باشیم؟:

همانطور که سعدی در گلستان حکایت می کند:

چند تن از بندگان سلطان‌ محمود، حسن میمندی وزیر را گفتند سلطان امروز در فلان مصلحت تو را چه گفت؟

گفت بر شما هم خواهد گفت.

گفتند تو وزیر مملکتی، آنچه با تو بگوید به ماها نخواهد گفت.

وزیر گفت سلطان به اعتماد آن‌ که داند با کسی نگویم سخن به من گفت، پس شما چرا می‌ پرسید؟

و یا گفته اند:

غلامی طَبَق سرپوشیده ای بر سر داشت و خاموش و بی صدا در راهی می رفت. یکی از افراد، در راه به او برخورد و پرسید: در این طَبَق چیست؟ غلام چیزی نگفت. آن شخص به اصرار پرسید تا بداند زیر آن سرپوش که روی طبق کشیده اند چیست؟ غلام گفت: فلانی! اگر قرار بود که همه افراد بدانند در طبق چیست، دیگر سرپوش روی آن نمی کشیدند!

به شمشیرم زد و با کس نگفتم

که راز دوست از دشمن نهان به

“حافظ”

خامشی به که ضمیر دل خویش

با کسی گفتن و گفتن که مگوی

ای سلیم آب ز سرچشمه ببند

که چو پر شد نتوان بستن جوی

سخنی در نهان نباید گفت

که بر انجمن نشاید گفت

“سعدی”

بنجامین فرانکلین

اگر می خواهی رازی را از دشمنان پنهان بداری، آن را هرگز به دوستانت فاش مکن.

امام علی (ع)

سینه ی خردمند ، صندوق راز اوست و خوشرویی ، وسیله ی دوست یابی و شکیبایی ، گورستان پوشاننده ی عیب هاست.

افلاطون

هر چیز را که نگهبان بیشتر بود استوارتر گردد، مگر راز که نگهدار آن هر چه زیادتر باشد آشکارتر گردد.

امام صادق (ع)

راز موقع دوستی را زمان دشمنی ابراز کردن ، دور از جوانمردی ، انسانیت و مردانگی است.

دیدگاهتان را بنویسید